guest12345's avatar
guest12345

July 6, 2021

0
درس پنجم ۲

در ماه آزر پاییز تمام می‌شود.
هوا سرد می‌شود، گاه‌ی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.
خواهرم استاد است.
او در دانشجو کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارم.
خواهرم به من کمک می‌کند.
خانه‌مان از دانشجو نزدیک است و ما همیشه به آنجا پیاده می‌رویم.
برادرم در ایران زندگی می‌کند.
او در تهران زندگی می‌کند و در بیمارستان کار می‌کند.
او زبان فرسی خوب می‌داند، به فارسی نویسد و می‌خوارد.
زمستان در ماه بهمن او به تهران می‌رود.
من زود بیدار می‌شوم.
چای با نان و پنیر یا شیر می‌خورم.
من نامه می‌خوارم.
مادربزرگ و پدربزرگ‌مان در ده زندگی می‌کنند.
تابستان در ماه تیر ما هم به ده می‌رویم.
امروز هوا خوب است.باران نمی‌بارد، آفتاب پرنور است.
من نامه تمام می‌کنم و گردش می‌کنم.

Corrections

در ماه آزذر پاییز تمام می‌شود.

هوا سرد می‌شود،. گاه‌ی ی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.

او is mostly used for people not objects.

او در دانشجوگاه کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارنم.

university = دانشگاه
student = دانشجو

خانه‌مان ازبه دانشجوگاه نزدیک است و ما همیشه پیاده به آنجا پیاده می‌رویم.

او زبان فارسی خوب می‌داند، به فارسی می‌نویسد و می‌خوارند.

من نامه می‌خوارنم.

من نامه را تمام می‌کنم و برای گردش می‌کنروم.

For the second sentence, what you write is reachable enough, but I said it in better words.

Feedback

Good work!
Happy learning.

در ماه آزذر پاییز تمام می‌شود.

ماه آذر

هوا سرد می‌شود، گاهی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.

ضمیر در اینجا اختیاری است

خواهرم استاد است.

او در دانشجوگاه کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارنم.

خواهرم به من کمک می‌کند.

خانه‌مان از دانشجوگاه نزدیک است و ما همیشه به آنجا پیاده می‌رویم.

او زبان فرسی خوب می‌داند، به فارسی نویسد و می‌خوارند.

من نامه می‌خوارنم.

مادربزرگ و پدربزرگ‌مان در دهروستا زندگی می‌کنند.

روستا کلمه ی مناسب تری است

تابستان در ماه تیر ما هم به دهروستا می‌رویم.

من نامه را تمام می‌کنم و گردش می‌کنم.

درس پنجم ۲

در ماه آزذر پاییز تمام می‌شود.

هوا سرد می‌شود، گاه‌ی ی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.ا

خواهرم استاد است.

او در دانشجوگاه کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارنم.ا

'دانشجو' is someone who goes to 'دانشگاه'.

خواهرم به من کمک می‌کند.

خانه‌مان ازبه دانشجوگاه نزدیک است و ما همیشه به آنجا پیاده/پیاده به آنجا می‌رویم.ا

برادرم در ایران زندگی می‌کند.

او در تهران زندگی می‌کند و در بیمارستان کار می‌کند.

او زبان فارسی خوب می‌داند/خوب بلد است، به فارسی می‌نویسد و می‌خوارند.ا

زمستان، در ماه بهمن، او به تهران می‌رود.ا

Your sentence is not wrong, but I'd write:

او در فصل زمستان، در ماه بهمن، ...ا

من زود بیدار می‌شوم.

چای با نان و پنیر یا شیر می‌خورم.

من نامه می‌خوارنم.

مادربزرگ و پدربزرگ‌مان در ده زندگی می‌کنند.

تابستان/در فصل تابستان، در ماه تیر، ما هم به ده می‌رویم.ا

امروز هوا خوب است.باران نمی‌بارد، آفتاب پرنور است.درخشان است/آفتاب می درخشد.ا

من نامه را تمام می‌کنم و بعد گردش می‌کنم.ا

guest12345's avatar
guest12345

July 13, 2021

0

Awesome, thank you so much! This is so very useful.

در ماه آزر پاییز تمام می‌شود.


در ماه آزذر پاییز تمام می‌شود.

در ماه آزذر پاییز تمام می‌شود.

ماه آذر

در ماه آزذر پاییز تمام می‌شود.

درس پنجم ۲


This sentence has been marked as perfect!

هوا سرد می‌شود، گاه‌ی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.


هوا سرد می‌شود، گاه‌ی ی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.ا

هوا سرد می‌شود، گاهی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.

ضمیر در اینجا اختیاری است

هوا سرد می‌شود،. گاه‌ی ی برف می‌بارد، اما او زود آب می‌شود.

او is mostly used for people not objects.

خواهرم استاد است.


This sentence has been marked as perfect!

خواهرم استاد است.

او در دانشجو کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارم.


او در دانشجوگاه کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارنم.ا

'دانشجو' is someone who goes to 'دانشگاه'.

او در دانشجوگاه کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارنم.

او در دانشجوگاه کار می‌کند و من آنجا درس می‌خوارنم.

university = دانشگاه student = دانشجو

خواهرم به من کمک می‌کند.


This sentence has been marked as perfect!

خواهرم به من کمک می‌کند.

خانه‌مان از دانشجو نزدیک است و ما همیشه به آنجا پیاده می‌رویم.


خانه‌مان ازبه دانشجوگاه نزدیک است و ما همیشه به آنجا پیاده/پیاده به آنجا می‌رویم.ا

خانه‌مان از دانشجوگاه نزدیک است و ما همیشه به آنجا پیاده می‌رویم.

خانه‌مان ازبه دانشجوگاه نزدیک است و ما همیشه پیاده به آنجا پیاده می‌رویم.

برادرم در ایران زندگی می‌کند.


This sentence has been marked as perfect!

او در تهران زندگی می‌کند و در بیمارستان کار می‌کند.


This sentence has been marked as perfect!

من زود بیدار می‌شوم.


This sentence has been marked as perfect!

او زبان فرسی خوب می‌داند، به فارسی نویسد و می‌خوارد.


او زبان فارسی خوب می‌داند/خوب بلد است، به فارسی می‌نویسد و می‌خوارند.ا

او زبان فرسی خوب می‌داند، به فارسی نویسد و می‌خوارند.

او زبان فارسی خوب می‌داند، به فارسی می‌نویسد و می‌خوارند.

زمستان در ماه بهمن او به تهران می‌رود.


زمستان، در ماه بهمن، او به تهران می‌رود.ا

Your sentence is not wrong, but I'd write: او در فصل زمستان، در ماه بهمن، ...ا

چای با نان و پنیر یا شیر می‌خورم.


This sentence has been marked as perfect!

من نامه می‌خوارم.


من نامه می‌خوارنم.

من نامه می‌خوارنم.

من نامه می‌خوارنم.

مادربزرگ و پدربزرگ‌مان در ده زندگی می‌کنند.


This sentence has been marked as perfect!

مادربزرگ و پدربزرگ‌مان در دهروستا زندگی می‌کنند.

روستا کلمه ی مناسب تری است

تابستان در ماه تیر ما هم به ده می‌رویم.


تابستان/در فصل تابستان، در ماه تیر، ما هم به ده می‌رویم.ا

تابستان در ماه تیر ما هم به دهروستا می‌رویم.

امروز هوا خوب است.باران نمی‌بارد، آفتاب پرنور است.


امروز هوا خوب است.باران نمی‌بارد، آفتاب پرنور است.درخشان است/آفتاب می درخشد.ا

من نامه تمام می‌کنم و گردش می‌کنم.


من نامه را تمام می‌کنم و بعد گردش می‌کنم.ا

من نامه را تمام می‌کنم و گردش می‌کنم.

من نامه را تمام می‌کنم و برای گردش می‌کنروم.

For the second sentence, what you write is reachable enough, but I said it in better words.

You need LangCorrect Premium to access this feature.

Go Premium